تکنیک شش کلاه تفکر
هر نشستی می تواند زمینه سازی برای آغاز یک تصمیم گیری مهم باشد تئوری شش کلاه تفکر به بیان یک روش خلاقانه می پردازد که از طریق آن جلساتی که برگزار می شود به اقدامی ثمربخش و پویا تبدیل شود. در این روش سعی می شود که افراد آموزش داده شوند که تفکر خود جهت و نظم دهند و به راههای خلاقانه می اندیشند و نتایج را طبقه بندی و اولویت بندی می کنند و در نتایج از آن ها بهره مند شوند.
هر کلاه تفکر، یک سبک متفاوتی از تفکر
کلاه سفید: شخصی که در جلسه این کلاه را به سر دارد بر داده های موجود تمرکز می کند. به اطلاعاتی که دارید نگاه می کند و نباید به چیزهایی که شامل الهامات، قضاوت های متکی به تجارب گذشته عواطف توجه کنند و تنها باید همچوم یک رایانه فقط اطلاعات را اراده دهد.و شکاف های اطلاعاتی در مورد آن مسئله را بیابد و به آنها توجه بیشتری کند.
کلاه قرمز: با پوشیدن کلاه قرمز، به مشکلات با استفاده از شم و یا نیمه راست مغز (قسمت خلاق و هنری مغز) و احساسات نگاه می کنند. هرکسی می تواند از الهامات و دریافت های ناگهانی خویش سخن گوید و دیگر نیازی به استدلال نیست. زمانی که از کلاه قرمز استفاده می کنید از قوی ترین تا ظریف ترین احساسات گفته می شود. سعی کنید واکنش ها افرادی که کاملا استدلال شما را نمی دانند، درک کنید.
کلاه سیاه: وقتی کلاه سیاه می گذارید دیدگاههای منفی خود را در خصوص مشکل یا موضوع مورد بحث به صورت منطقی بیان کنید.. تفکر کلاه سیاه به به برنامه ریزی جدی تر و منعطف تر کمک می کند. همچنین به شما کمک می کند تا قبل از اینکه دست به اقدام بزنید، کاستی ها و ریسک ها را شناسایی کنید. تفکر کلاه سیاه، یکی از مزایای این تکنیک است چون، خیلی از افراد موفق عادت دارند به طور مثبت فکر کنند به طوری که اغلب نمی توانند مشکلات را از قبل ببینند. که موجب می شود آنها در مقابل مشکلات آماده نباشند.
کلاه زرد: کلاه زرد به شما کمک می کند تا به طور مثبت فکر کنید. فرد تلاش می کند به نکات ارزشمند و مثبت موضوع بنگرد، یک دیدگاه خوش بین دارد که به شما کمک می کند تا تمام مزایای تصمیم را ببینید و ارزیابی کنید.
کلاه سبز: کلاه سبز نشانه خلاقیت است. با این تکنیک می توانید به راه حلهای نو بی اندیشیدو می توانید در مورد موضوع نظر اثر گذار بوده و و به تصمیم گیری های خلاقانه منجر شود.شما با این کلاه علاقمند می شوید که در راه تحول حرکت کنید و نظرات جدید ارائه دهید.
کلاه آبی: کلاه آبی نشانه ی کنترل فرآیند است. کلاه آبی باید بتواند به افکار افراد حاضر در جلسه را در ذهن خود به جریان درآورد و نظم و تمرکز دهد کلاه آبی تلاش می کند به تفکر جمع جهت دهد و با برنامه ریزی مشخص آن را سرانجام برساند و همچنین اولویت ها و محدودیت ها تعیین کند.یکی از راهکارهای دستیابی به موفقیت پیاده سازی تئوری شش کلاه تفکر در مدیریت بازاریابی می باشد
پیاده سازی تئوری نقش شش کلاه تفکر
در کشور ما تقریبا هیچ الگویی تعریف شده ای برای نحوه تفکر و تصیم گیر یوجودندارد هدف ازن مطلب پیاده سازی و الگوسازی تئوری شش کلاه تفکر در مدیریت بازاریابی می باشد. از تئوری تفکر شش کلاه می توان در مسائل و موضوعات کسب و کار ، بازاریابی شبکه های اجتماعی و ... استفاده کرد
پیاده سازی تئوری نقش شش کلاه تفکر پیاده سازی این تئوری می توان موضوعات و مسائل بطور دقیق مورد بررسی و باز بینی قرا رداد و بهترین خروجی ها که منجر به بازاریابی و فروش را برای شرکت و سازمان به ارمغان آورد و بهترین راه حل برای رفع موضوع انتخاب شود
نقش کلاه قرمز در بازاریابی
مدیر بازاریابی به بررسی اوضاع می پردازد و نظرات و احساسات و بازخوردها را دریافت و تحلیل و دسته بندی بازاریابی محتوا به این امر می پردازد.
نقش کلاه زرد دربازاریابی
در این مرحله مدیران بازاریاب با نگاه مثبت به روش کار کرد و مزایای روش کار را در نظر می گیرند و راه حل هایی که مطرح شده است و مورد بررسی قرار می دهند اینکه چه فرصت هایی در این راه حل ها وجود دارد و بهترین گزینه اجرایی این پروژه را مشخص کنیدو همچنین میزان موفقیت در این پروژه را تخمین بزنند
نقش کلاه سبز در بازاریابی
لازمه موفقیت در کارها خلاقیت است پس در این مرحله باید بدون محدودیت به مسئله پرداخت و ویک برنامه ریزی دقیق در جهت توسعه یافت.و راه حل های خلاقانه برای بازاریابی و فروش ارائه کرد.که مشتری را بتوانیم با توجه به شرایطش جذب کنیم
نقش کلاه سیاه در بازاریابی
در این مرحله مدیر بازاریابی معایب و خطرات احتمالی را مشخص می کند آیتم هایی نامناسب را مشخص و سعی در رفع مشکلات پروژه می کند
نقش کلاه آبی در بازاریابی
درنهایت یک مدیر بازاریابی موفق باید طوری برنامه ریزی کند که ازاهداف شرکت دور نشوند و اثربخشی و کارآیی جلسات را ارتقا دهد و ایده ها را سازماندهی کند و پویایی بین اعضا برای اجرای پروژه به وجود آورد.
نتیجه گیری
مدیریت بازاریابی و فروش در تمامی گرایش هایش مانند بازاریابی آنلاین،بازاریابی محتوا،به صورت پیش فرض از این الگو پیروی می کنند زیرا بدون داشتن شناخت کافی از تمامی مسائل و موارد مشتریان و محیط داخلی و خارجی و بررسی بازخوردها و تحلیلی خروجی ها نمی توان مدیر بازاریابی موفق باشیم و بتوانیم پیش بینی های لازم را برای مقابله با مسائل و مشکلات اجتماعی اتخاذ و ارائه دهیم